مازپین: شاید ۲۰ سال بعد از مایک شوماخر اسرار پدرش را بپرسم اما الان نه
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۴۱۱۳۱
راننده روسی هاس آمریکا از عدم تلاش خود برای شناخت اسرار مسابقه میکائیل شوماخر از همتیمیاش خبر داد. - اخبار ورزشی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم و به نقل از خبرگزاری چمپیونات روسیه، نیکیتا مازپین در واکنش به این پرسش که آیا تاکنون سعی کرده از مایک شوماخر، همتیمی آلمانیاش درباره اسرار پدرش یعنی میشائیل شوماخر، اسطوره فرمول یک چیزی بپرسد، گفت: نه، من از مایک چیزی نپرسیدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این راننده روسی تیم هاس افزود: خیلی دوست دارم بدانم میشائیل شوماخر چگونه تمرین میکرد، مسابقه میداد، تمرکز میکرد و چه غذایی قبل از مسابقه میخورد. چگونه ترمز میکرد و سرعت میگرفت. میخواهم همه چیز را بدانم. اطمینان دارم مایک نمیخواهد همه این اسرارها را به اشتراک بگذارد. شاید 20 سال بعد از او بپرسم اما الان نه. زمانی که پنج یا شش ساله بودم دوست داشتم همانند میشائیل شوماخر شوم. سپس به سمت لوئیس همیلتون گرایش پیدا کردم.
فصل 2022 فرمول یک با 23 مسابقه/ گرندپری چین حذف شد
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: اتومبیلرانی فرمول یک اتومبیلرانی فرمول یک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۴۱۱۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز با سعدی: که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دل گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گل ایا باد سحرگاهی گر این شب روز میخواهی از آن خورشید خرگاهی برافکن دامن محمل گر او سرپنجه بگشاید که عاشق میکشم شاید هزارش صید پیش آید به خون خویش مستعجل گروهی همنشین من خلاف عقل و دین من بگیرند آستین من که دست از دامنش بگسل ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل به خونم گر بیالاید دو دست نازنین شاید نه قتلم خوش همیآید که دست و پنجه قاتل اگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواند شتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزل ز عقل اندیشهها زاید که مردم را بفرساید گرت آسودگی باید برو عاشق شو ای عاقل مرا تا پای میپوید طریق وصل میجوید بهل تا عقل میگوید زهی سودای بیحاصل عجایب نقشها بینی خلاف رومی و چینی اگر با دوست بنشینی ز دنیا و آخرت غافل در این معنی سخن باید که جز سعدی نیاراید که هرچ از جان برون آید نشیند لاجرم بر دل کانال عصر ایران در تلگرام